تحقیقات مامان
چند وقتیه که تصمیم گرفتیم انشاالله بزاریمت مهد برای همین تحقیقات مامانی برای پیدا کردن یک مهد خوب شروع شده چند روز قبل هم بردمت یکی از مهد کودک های نزدیک خونه تا هم من به تحقیاتم برسم و هم شما دختر عزیزتر از جانم با محیط مهد آشنا بشی . البته این طوری فقط میشه از قیمتها و امکانات مهد سردربیاری و برای فهمیدن عملکرد مهدها فکر کنم بهتر باشه چند روزی بریم پارک و از مامان نی نی های دیگه بپرسیم کدوم مهد بهتره چون هیچ کس خودش نمیگه ماست ما ترشه. بگذریم اون روز که برای اولین بار توی مهد رفته بودی خیلی هیجان زده شدی و وقتی برگشتیم خونه نشستی و بعد از مدتها که سراغ نقاشی نمی رفتی چند تا نقاشی پشت سر هم کشیدی و هر کدوم هم که تمام میشد میاوردی و ماجراشو برام تعریف می کردی خلاصه سر ذوق اومده بودی و استعدادت شکوفا شده بود مامان قربونت بشه نقاشیات رو برات میزارم تا بمونه.
حرم امام رضا (ع) و دختر و مامانی که رفتن زیارت
خانم معلمی که داره به بچه ها سلام میکنه
یک مرغ با جوجه هاش
یک مرغ دیگه.( این تصاویر مربوط می شوند به مطالعات بابایی راجع به پرورش طیور)
این دفتر خط دار رو هم پسر خاله ( آقا یاسر) بهت داده بود که تا تمام صفحاتش رو نقاشی نکشی دست بردار نیستی و هر نقاشی هم که میکشی ماجرایی داره که باید برای من و بابایی تعریف کنی.راستی آقا یاسر هم با رتبه خیلی خوب دانشگاه قبول شده که همین جا از طرف خودم و دینا جون بهش تبریک میگیم و مشغول انتخاب رشته است که انشاالله نتیجه یک سال زحمتش رو به خوبی بگیره واز این به بعد باید آقای مهندس صداش کنیم که باعث افتخارمونه.