رفته بودیم عروسی
چهارشنبه هفته گذشته عروسی نوه دایی مامانی بود که دوست نداشتی بیایی دلیلش رو هم میگفتی که فامیلاتو نمیشناسم این هم از دختر بزرگ کردن ما, شنبه هم نامزدی دختر خاله شیما بود که خیلی دوست داشتی بریم این هم چون فامیل خودت بود . شیما دختر خاله ثریا هم بسلامتی ازدواج کرد انشاالله خوشبخت بشن .برای جشن عروسی هم باید تا اومدن شیرین از مالزی تا سال آینده صبر کنیم . جای شیرین هم خیلی خالی بود این جور موقعها خواهر بدرد می خوره مخصوصا خواهر بزرگتر.
کککک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی