دینا جوندینا جون، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

دینا مهربون بابا

اسباب کشی

1390/9/28 10:12
نویسنده : مامان لیلا
775 بازدید
اشتراک گذاری

در تاریخ ٢٠ تیرماه ١٣٩٠ به خونه جدید اسباب کشی کردیم چند روز اول دینا جانبه خاطر وابستگی به خونه قبلی و دوری از دوستای توی پارک نزدیک خونه (زهراجون و الناز جون)خیلی کسل و بی حوصله بودناراحت برای اینکه زودتر به محیط جدید عادت کنه عصرها کارهای خونه رو تعطیل می کردم و به پارکی که نزدیک خونه جدیدمون بود می رفتیم اتفاقا پارک قشنگیه یک جوب آب و آبشار کوچک و از همه مهمتر وسایل بازی و تاب و سرسره هم داره که برای تغییر حال و هوای دخملی خیلی خوب بودخنده و البته برای رفع دلتنگی دینا جان یک روز هم برای دیدن دوست جونا به پارک خونه قبلی رفتیم و خونه همسایه که از سفر حج برگشته بودند و به این بهانه دینا جون دوباره خونه قبلیمونو هم دید اخه خیلی دلتنگی می کرد و حتی می گفت چرا خونمونو عوض کردیم خونه قبلی بهتر بود و قشنگتر بود و از این حرفا ... افسوسخوب از وقتی به دنیا اومده بود اونجا بودیم خودم هم فکر نمی کردم تا این حد دلبسته شده باشه و اذیت بشه خلاصه یکی دو هفته ای این تنهایی ها ادامه داشت تا اینکه دختر همسایه طبقه پایین اومد در خونه ما واز دینا جون خواست که بیاد خونه اونها تا باهم بازی کنند.نیلوفر جون که امسال پیش دبستانی میره دختر خیلی خوب و مودبیه که اونو یکی دوبار توی راه پله ها دیده بودیم و حالا فرصتی بود که با هم بیشتر آشنا بشیم چون دفعه اولی بود که دینا جون می خواست بره خونشون خودم هم همراهش رفتم و با مادر نیلوفر جون هم اشنا شدم و البته متوجه شدم که پدر نیلوفر جون هماستاد ادبیات سال چهارم دبیرستان خودم هم بودند و این طوری شد که دختر گلم یک دوست خوب پیدا کرد و شرایط جدید براش دوست داشتنی تر شد و البته من هم خیلی خوشحال شدم که همسایه آشنا و خوبی داریم الحمدلله همه همسایه های آپارتمانمون خوب و محترم هستند.لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)