دینا جوندینا جون، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

دینا مهربون بابا

مبارک باشه انشاالله

مراسم عقد دختر خاله دینا جون ( نازنین دختر خاله محترم)  در حرم امام رضا (ع) دینا و آقاجان مراسم نامزدی هم قبل از ماه رمضون برگزار شد و ما  فراموش کردیم  عکس بگیریم. ...
17 تير 1392

عکس های مهد و آتلیه

جشن سه ماهه اول و اجرای نقش جشن سه ماه اول و عکس دسته جمعی مراسم شب یلدا نوروز و سفره هفت سین بازدید از  آتش نشانی جشن تولد گروهی در مهد لباس شمالی و جشن آخر سال     ...
17 تير 1392

عشق بستنی

دینا جون مثل خیلی از بچه ها عاشق بستنیه و این موضوع تابستان و زمستان استثنا نداره و بستنی خوردن رو خیلی دوست داره وقتایی که سرما خوردگی داره و نمیتونه بستنی بخوره خیلی بهش سخت میگذره . با گرم شدن هوا و خرید روزانه بستنی با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسیدم که اگه خودم توی خونه بستنی درست کنم خیلی با صرفه تره و علاوه بر این موضوع از لحاظ عدم مصرف رنگهای خوراکی و افزودنیهایی که نمی دونم چیه بستنی خانگی سالم تر و از مواد تازه تهیه میشه برای همین دست به کار شدم والبته نتیجه هم برای بار اول بد نشد البته دینا جون منتظر طعم های ذیگه هم هست. بستی سنتی زعفرونی ...
26 ارديبهشت 1392

تولد پنج سالگی

دو هفته قبل مهد دینا جون تولد گروهی داشتند من هم تصمیم گرفتم برای دختر گلم یک لباس خوشگل بدوزم دخملی خیلی ذوق کرده بود و به مامانی هیجان و انرژی میداد خیلی دیر شروع کردم تازه روز قبل از تولد رفتم و پارچه خریدم اگر چه بدون ایراد نشد ولی تا آخر شب هر طوری بود تمومش کردم و راستش با اینکه مامانها رو به جشن دعوت نکرده بودند ولی با دوختن این لباس هر چند ساده  به من هم خوش گذشت هنوز عکسی که توی مهد گرفتند آماده نشده ولی یکی دو تا از عکسایی که خودم گرفتم رو میزارم. تل ست با لباس ...
26 ارديبهشت 1392

جمعه

جمعه گذشته رفته بودیم پدیده شاندیز بعد از ناهار توی مراسم قرعه کشی شرکت کردیم مراسم شادی بود که دینا جون خیلی خوشش اومد و این خوشحالی وقتی بیشتر شد که اسم بابایی به عنوان یکی از برنده ها برده شد چون دینا جون آرزو کرده بود که برنده بشیم  جایزه مهمی نبود ولی هیجان برنده شدنش باعث شد که به دینا جون خیلی خوش بگذره و خاطره خوشی براش بشه البته به همه بچه های شرکت کننده یک بادکنک هم هدیه دادند که دینا گلی به بابایی می گفت من هم بادکنک برنده شدم. این هم کاسه و بشقابی که بابایی برنده شد. ...
13 ارديبهشت 1392

چادر مشکی

چند وقتی که دینا جون داره مرتب و منظم میشه و فرشته مهربون براش جایزه میاره یکی از کارایی که تغییر کرده جمع کردن وسایل و اسباب بازی ها و دفتر نقاشی و مدادرنگیها و ماژیکهاشه که همیشه روی میز مبلا و وسط خونه بود.حتی توی عید که مهمان داشتیم و خسته میشد باز هم تا وسایلش رو جمع نمی کرد نمی رفت بخوابه . چهارشنبه هفته گذشته قسمت شد بریم زیارت امام رضا(ع) اول رفتیم یک چادر مشکی به خاطر اینکه دختر منظمی شده براش خریدیم و بعد رفتیم زیارت جای همه خالی نماز مغرب و عشاء حرم بودیم بعداز نماز دیدم چشمای دخترم پر از اشک شده گفتم چی شده ؟ گفت : دلم برای زهرا و حورا تنگ شده منم گفتم خب براشون دعا کن و بهشون بگو توی حرم به یادتون بودم یک کمی فکر کرد و بعد گفت ...
29 فروردين 1392

به مناسبت شهادت حضرت فاطمه (س)

روز شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها به همراه خاله فریده و سحر جون رفته بودیم روضه موقع برگشت در یکی از ایستگاههای صلواتی خانمی ما رو دعوت کرد تا از المانی که به همین مناسبت ساخته دیدن کنیم و بگیم چه چیزی رو تداعی میکنه و خودش توضیح داد که : کوچه های مدینه رو ساخته که حضرت فاطمه (س) به همراه امام حسن مجتبی (ع) از آنجا می گذشتند که سیلی به صورت حضرت فاطمه الزهرا (س) می زنند و امام حسن مجتبی (ع) شاهد این ماجرا بودند . در این المان محل اصابت سیلی با گل یاس نشان داده شده بود و روی در خانه حضرت با حریر سبز به نشانه لطافت و ظرافت ایشان و گلهای یاس هم به نشانه اصابت ضربه به پهلوی حضرت زهرا (س) قرار گرفته بود که ما رو تحت تاثیر قرار داد. شهادت...
28 فروردين 1392

نوروز 92 به روایت تصویر

دینا ترنم حورا حسام و امیر حسین خونه عمه مهری امیر حسین و حورا ( شام پیتزا مهمون عمه مهری دینا جون نیومد عکس بگیره) دینا و حورا دیدوبازدید خونه پسر عموی بابایی. اتاق مریم (دینا و حورا جون مشغول بازی با عروسکهای مریم خانم دختر پسر عموی بابایی) طرقبه رستوران ایرانیان (شام مهمان عمه فاطمه) دینا و دختر عموها پارک نزدیک خونه آقاجان دینا و نیلوفر یازدهم فروردین مجتمع کوهسر جشن عروسی پسر همسایه طبقه بالا. دینا جون سیزده بدر پارک خورشید. عکس هنری از دایی جون. ...
26 فروردين 1392